دل نوشته
vv چه دور چه نزدیک چه غریب چه آشنا هم سان است دل من با دل تو .... گرچه فرسنگها فاصله باشد میانمان دستهای ما بهم گره خورده است . سرمای قلب یخ زده ام به نای بسته ام می دود و کلام را درانجماد نفس های غمگینم یخبندان می کند. آه آه چه بی تابم به دیدن تو ... چه محتاجم به آتش نگاه تو که شعله های چشمهایت کوه یخ را دردیدگانم ذوب کند وجویبار ی شود وزمستان [...]