دل ، دل ، دل …
گوشت پاره ای میان قفسه سینه واستخوانهای جناق، سمت چپ بدن هر شخص میگویند به اندازه مشت است . اما بسته و لرزان هر ثانیه چندین هزار بار می تپد، سوزان است وگرم ، به گاه شادی و شور وعشق یا به گاه غم ودردو ... کارش سوختن است و لرزیدن وتپیدن میگویند چندین هزارلیتر خون ، همان عصاره زندگی را به تمامی رگ ها ومویرگها می رساند تا زنده بمانند ... کارش را میکند چه خوب باشد چه بد [...]