سال نو، طرح نو …
اولین روز کاریی من در سال 1403 حالا چرا اینقدر دیر هیجده روز را رها کردم ؟ نه از آخرین پستی که در وبلاگم گذاشتم
اولین روز کاریی من در سال 1403 حالا چرا اینقدر دیر هیجده روز را رها کردم ؟ نه از آخرین پستی که در وبلاگم گذاشتم
vvv زاین که بدانی چه میخواهی، بسیار مهم است . اولین نکته در هر کار دانستن آن است، که هدف اولیه را انتخاب کرده ای
کتابم را می بردم و در باغچه در اتاقکی از حصیر و پارچه زیر درخت بلوط جا می گرفتم که می پنداشتم مرا از چشم
امروز به دیدن یکی از دوستانم رفتم . با این که به عید دیدنی، اعتقادی ندارم و شرایط خاص کرونایی هم مزید برعلت شده که
آمد بهاران و آغاز فصلی زیبا در صده نو … شاید بتوان گفت تیتر، یا عنوان، یا سرلوحه قرن پیش رو . همیشه آغاز خوشایند
من همیشه عاشق تغییر و تنوع بوده ام . از سکون ویک نواختی در رنج وملال می افتم . این خلق و خو نمیدانم از
یادداشت نویسی خوبه ، خیلی خوبه، بعضی روزها را که یک غم سنگین ،سخت میکند. نوشتنش شاید از سنگینی بارش روی قلب کم کند .
زمانی برای کار و زمانی برای عشق و دیگر زمانها، تنها اوقاتی تلفشده است. کوکو شانل این جمله امروز شعارمن بود، از صبح که در
امروز مصادف با جمعه انتهای اسفند، شمارش معکوس آغاز میشود تقریبا فردا آخرین هفته کاری و پرماجرای سال است . امروز را با نیم سحر
امروز به تاریخ بیست ویکم اسفند هزار وسی صد ونودونه در عید مبعث چشم به جهان گشودیم با عطر شب بوها بیدار شدم. البته عطری