جستار بنویسیم اندر ماجراهای نوشتن

یکی از شاخه ها، در نویسندگی جستار نویسی است . از ابتدای شروع به حرکت درمسیر قلم فرسایی وقدم زدن در پهنه بیکران واسرار آمیز قلم، این کلمه را بسی شنیدم ، چندین  کتاب هم خواندم . امثال جستارهایی درباب عشق از آلن دوباتن، شکاریم یک سر همه پیش مرگ ازجناب شاهرخ مسکوب اسطوره جستار نویسی و دفترچه خاطرات وفراموشی از محمد قائد که دوبخش از مطالب ایشان را درسایت تقدیم نگاهتان کردم .

باری در پیچیدگی این رشته از نوشتار ودشواری آن همچنان میپیچیدم و هر از گاهی با جستجو در گوگل وریشه این نوع نوشتار برخوردم به موسس  وپایه گذار این سبک که نویسنده ای فرانسوی تبار به نام [میشل دومونتنی]بوده است،کتاب تتبعات ترجمه احمد سمیعی گیلانی  از ایشان در دسترس است . اما به نظرم آثار فارسی نام برده در روشنگری این مطلب راه را برما هموار میکند .راستش را بخواهید من بیشتر جذب جستارهای شاهرخ مسکوب شدم  . از آنجا که جستار یک مقاله بیدر وپیکر است که آش هفت حبوب است و میتوان هرچیز را ازقصه وشعر وحکایت وروایت ومنطق وفلسفه در آن ریخت . اما، نکته این جاست که نمیشود دیگی از کلمات، را یک جا بار گذاشت. نکته به نکته درجستار نویس میباید تامل وتفکر کردزیرا که جستار باید ارزش ادبی داشته باشد. هنرنویسندگی وبه کار گیری صحیح واستفاده درست از کلمات در رساندن مفاهیم وموضوع مورد صحبت است. در جستار نویسنده با استفاده از تجارب خویش در شیوه نگارش متن، بهترین نوع آن را ارائه میدهد. دراین مقال برای تفهیم بیشتر موضوع از روایت وحکایت نیز کمک میگیرد. اما مدارومحوریت نوشته اش داستان آن روایت نیست بلکه عصایی است که به دست خواننده بدهد .

گاه ازشعری برجسته از شاعری شهیر در مطالبش بهره میبرد اما این نیز به نشانه تمجید یا تایید آن شاعر نیست بلکه آن شعر در آن لحظه عینک بهتر دیدن خواننده است . مهارت در نوشتن جستار  بسیار اهمیت دارد قطعا نویسنده ای که اقدام به نوشتن این سبک میکند   قله ها ی کلمات را فتح کرده وبر آن استوار است زیرا که خزانه کلمات  و انباشتگی ودسترسی ذهنی نویسند است که ارزش ادبی جستار را تعیین میکند.

در جستار نویسنده آزاد است تا درمورد مطلبش “روده درازی “و پرحرفی کند، ولی آنچه مسلم است تمام صحبتها وکلماتش باید حول محور موضوع بگردند .در واقع من جستار را لامپی  پرنور درمیانه حباب گردان که هر  شعاع این حباب رنگی از کلمات دارد و در چرخش زیبایش تلالویی درخشان ورنگارنگ به نمایش در می آورد که خواننده با دیدن این رنگها جذب محور این حباب یعنی کانون نور ومغز کلام میشود  اشعار و روایات وتمثیلها همان رنگین بودن آن حباب است اما منبع نور بسیار با ارزش وگران سنگ است میبایست که در ایجاد اثری جستار گونه بسیار کوشید بسیارآموخت وبسیار دانست  کاری دشوار اما شیرین است وماحصل آن یک اثر برجسته ماندنی است.  شاهرخ مسکوب بیش از هر چیز خودرا جستار نویس میداند نه محقق:”محقق به هیزم وخاکستر توجه دارد، جستار نویس به آتش” نمونه برجستهدجستارهایش ارمغان مور بود که در سالهای پایانی عمر نوشت. خود اوبا فروتنی همیشه میگوید:” این چیزهایی که من مینویسم تحقیق به معنای کلاسیک نیست …

کارم فمر کردن به ادبیات خودمان است ، چه غنایی چه حماسی ، برای این کار باید پژوهش کرد، اما سختی کار دراین است که بعد حاصل تمام این سوادی را که به دست آمده به فراموشی بسپارد .آدم باید یاد بگیرد اقوال این وآن را دور بریزد و فقط بینش آنهارا بگیرد ”

شاهرخ مسکوب عاشق زبان فارسی بود ” ایرانی بودن با همه مصیبت ها به زبان فارسی اش می ارزد . من در یادداشتهایم آرزوی زبانی را میکنم که وقتی از کوه صحبت میکند به سختی کوه باشد ووقتی از جان یا روح … از سبکی به دست نتوان آمد”

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط