نازد به تو ایزد به تمامی وجودت
جانها به فدای کرم و رحمت و جودت

اعطای خداوند بود بهر بشارت
مولودتو ای مظهر انوار جلالت

محبوب دل فاطمه مسند زمحمد
افراشته ای بیرق خضرا توبه همت

ای ناطق قرآن و‌خوش آن لحن بلاغت
لعل لب تو ریخت گوهر بهر هدایت

قربان توای ساقی صهبای طهورا
در کوی محبت بزنم بوسه به پایت

من دست به دامان توام بهر شفاعت
من سائل‌کوی تو دلباخته ام بر رخ ماهت

دل داده وسرداده ام از بهر ارادت
قلبم شده خونین زابروی کمانت

ای گوهرتابان وی چشمه جوشان سیادت
رحمی بکن ای شاه گدا را به عنایت

ای نقطه آغاز جهان خال سیاهت
وی شعشعه چشم تو زد تیر هلاکت

گیسوی پریشان تو شد بند اسارت
طائف شده ام گرد تو و مشغول زیارت

مستم زخُم چشم وتحیر زکلامت
پیمانه به پیمانه ز آن ناب شرابت

ای شمس تویی نور ضحی تا به قیامت
سر الف و میم به صدرت شده آیت

همچون مه روی تو نبوده است به آفاق
ای غوث زمان کُن شودعالم به نگاهت

خوش آمده ای زنده کنی دین محمد
از عرش ببامد ملِکی بهر اجابت

صادق تو شدی باطن ومعنای صداقت
نام خوش تو اشرف اعلی به شرافت

رستا شده مجنون وتو درقاف صلابت
در کوی توحیران بزند کوس شهادت

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط