مراتب وجود

بشر از گاه تولد تا گاه مرگ، فرصتی در اختیار دارد که “عمر” محسوب میشود واین عمر فاصله بین دونقطه ازل وابد برای اوست .ازل آن عالمی است که بشر هنوز دربعد جسمانی نیست . نوراست بخشی از نور حق ؛ و خداوند به اراده و عزم خویش تصمیم میگیرد که فردیت ، یا جسمیت ویا اراده را به او هبه کند ، پابه این عالم بگذارد وزندگی بشری را تجربه کند با لذتها و نعماتش .

حال به این نکته میرسیم چرا ؟ خوب این نور ازلی درهمان بعد نورانیت خویش منور باقی بماند و نور باشد. اما خداوند به همه ابنائ بشر از آدم تا خاتم این فرصت را بخشید تا هرکدام اثری از خود به جا گذارند.

بسته به پیمان ازلی، نقشی را به عهده بگیرند تا دنیا دنیا بشود به بشر فرصت دادتا انسان بشود ومقام معرفت اللهی را پیداکند و مقام لقد کرمنا بنی آدم …

این بشر قبل از خلقتش درهستی،  هیچ اراده ای نداشت پاک ومطهر به تسبیح مشغول بود پس خلاقیتی هم نداشت . خداوند پس از آن که عزم به خلقتش نمود ،با اوپیمان بست و

او   متعهد  شد، که از بشریت رهیده وتبدیل به انسان شود، همان انسانی که عارفی با چراغ درپی او بود. همان انسانی که از دیو وددی گذشته باشد و درکرامت انسانی به مقام انسان کامل رسیده باشد .

بشر پس از خلقت ودریافت جسم وامانت بزرگی به نام روح پابه عرصه جهان می گذارد . جهانی که میدان نبرد خیر وشر است .دراین جهان جنود شیطان آزادانه در پی فریب ومکر بوده تا بشر را ازمعاهداتش با خداوند دورکرده واورا گمراه کند .درحالیکه انسان خلیفه خدا،در زمین است ونماینده خداست . او آمده است تا با مراحل تکامل، بشریت را از جهل ونادانی وگمراهی یا همان فریب شیطانی دور بکند . اما وسوسه ها و شیطنتهای شیطان خناس اورا فریب میدهد، چه بسا انسانهایی که فریب خوردند ودر دام او گرفتار شدند!.

اما راه مقابله با شیطان چیست ؟  بشر خام ناپخته ای که به این دنیا پا میگذارد چطور تشخیص بدهد که رحمان و شیطان چه تفاوتی دارد ؟ آنقدر  این وسوسه ها ظریف وبه نفس انسان غالب است که هیچ کس،  یارای  فرقان وشناخت آن را ندارد.

خداوند همواره درطول تاریخ افرادی را از جنس انسان برگزید ،تا با ندا ووحی به انسان هشدار بدهند و اورا از خطر گمراهی برهاند .پیدایش ادیان مختلف و پیامبران الهی وکتاب هایی که دستور العمل زندگانی درست و فرامین انسان شدن را داشت. که اگر هر شخصی به آن دستورات وفرامین عمل میکرد همانا رستگاربود.

خداوند اسباب هدایت انسان را درهر عصرو دوره ای فراهم کرد . چه بسا انسانهایی که گوش به فرمان الهی مراتب کمال، را طی کرده وبه نور الهی خویش باز گشتند ومزین به مقامات وکرامات انسانی شدند وچون خورشید درمیان مردمان درخشیدند وآن هارا به سوی خداوند وپیمان ازلی شان، فرا خواندند افرادی که کم نبوده ، که هم خودرا به کمال رسانده اندو سبب رشد وترقی انسانهای دیگر شده اند. افرادی که عمر وجان ومال خویش را صرف آگاهی ورشد بشریت، کردند وراه را ازچاه به خلق خدا باز شناساندند. اینها ” اولیائ خدا” درزمین بودند که هیچ زمان غمگین نمیشدند وهمواره درشادی باطن و امر هدایت بشر استوار ومحکم ایستادند . گام به گام با انسانها حرکت کردند وراه را برای حرکت وکمال انسانها روشن کردند نوردرخشنده ای بودند و تلالو انوار خداوندی چه بسا در پایان عمر مادی خویش چون شمع سوختند ودرعشق الهی ذوب شدند. خداوند همواره بشارت داده است که زمین هیچ گاه از حجتش خالی نخواهد بود ، پس انسان طالب حقیقیت راهنما و مبشر خود را خواهد یافت آگر در طلب و یافتن آن باشد.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط