اگر از مشکلا ت تکراری کلافه ای وقت آن است که زندگیت را زیرو رو کنی

عنوان :پست امروز استاد بود، خیلی برایم ملموس بود به خصوص که در وانفسای این ویروس و پیامدهای این داستان ومحدویت ها ، تقریبا همه ما درگیر یک نواختی ومشکلات عدیده ای شده ایم .

خوب این تکرار ومشکلات و روزمرگی و… مسائل حواشی آن نوعی افسردگی را بوجود آورده وحالا کاری به تحقیق محققان نداریم که اذعان می دارند مسائل روحی وروانی این دوره در سالهای بعد… نمود میکند،

مسئله اصلی بحث امروزم اصلا این نیست، بیشتر مربوط به عنوان پست یعنی مشکلات و تکرار مشکلات، زندگی وخسته شدن، میان راه ماندن است واین که برای  این احوالات کلافه گی و بیحوصله گی ودل تنگی  چه کنیم ؟

نظرمن این است که  حال بد یا دلتنگی یا کلافه گی با هر عنوان واسمی که باشد! بخشی از احوالات است. مثل شب و روز مثل سرما وگرما دونقطه مقابل هستند، اما برای تعادل یکدیگر وجود دارند. مثلا اگر همیشه سرخوش ومست، بشکن زنان وسوت زنان مشغول کارهایمان باشیم وهمه چیز بر وفق مراد باشد . لطفی ندارد!

همین دل تنگی و بغض واشک ، گاهی چنان خروجی هایی دارد که میشود یک چکامه ویا غزل وقصیده البته ماکه درآن مُقال نمی گنجیم .ولی بعضا شده است که در حالت دلتنگی چند سطری کاغذ سیاه کردیم ودرخیال خودمان یعنی شعری سرودیم ! حال بماند ارزش ادبی دارد یانه ؟ منظور این است چه بسا داستانها از دل همین  اشکها بیرون بیاید .

از این هم که بگذریم حرف من این است وقتی این موج می آید با نسخ “امواج مثبت “موج بند برایش نسازیم اصلا چه کسی گفته؟ که اینها امواج منفی اند شاید رقت دل باشد!

که با چند قطه اشک همراه شود.  همین دیروز ما دچار چنین حالتی بودیم!

میخواستیم نفس بکشیم زار… میخواستیم بنویسیم زار… میخواستیم بخوانیم زار… خوب همه را جمع کردیم وموسیقی را استارت کردیم وزار زار… بعد که پلکها ورم کرد ونفس به شماره افتاد خودبه خود تمام شد . دفترش را بستیم وخوابیدیم البته باعذاب وجدانی که عقب افتادیم .

واما بعد، پا از کناره به گودال ببریم درآب خنک قرار دهیم وخنکی اش را تا دِماغ بالا بکشیم درساخت وساحت مقدس اندیشه وذهن نیرویی بس والا وقَدر وجود دارد وآن این است که سخت ترین معما هارا  رمز گشایی میکند .

همین کلمات اشاره رموکی به این قضیه دارد . زندگیت را زیرو رو کن ! عادت های غلط را دور بریز ، عادت های خوب جای گزینش کن. نگرشت را به دنیا عوض کن تکرا رها را برهم بزن طرحی نو درانداز از انتهای ذهنت از تاریک خانه اندیشه ات ! از زیر آوار افکار تهی وپوسیده آت عتیقه ای گران سنگ کشف کن .

آنرا به پاکی مزین کن و در ویترین انتشار بگذار ، رازهایت را بر همگان آفتابی کن . انوار روشن آن را برجهان بتابان وجهان را زیبا کن .

آن گاه دستی از مُکمِن غیب تورا یاوری میکند ودرخشانتر و پر نور تر می تابی .

زیرورو کردن به سان زمانی که باغبان درفصل کشت خاک را زیر و رو می کند تا دانه ای را بکارد  پس زیرو رو کن این خاک را تا دانه ای خوب بکاری دانه ای که ثمره اش سالیان سال  انس و جن را بهره مند سازد و بماند به یاد گار .

هم خویش رهانده ایم هم راه برای دیگران گشاده ایم

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط