قامت ما بدان جهت بلند است که روی شانه غولها ایستاده ایم ( احمد شاملو)

احمد شاملو در کتاب شعرش جمله ای زیبا والهام بخش دارد که امروز در لایو استاد کلانتری به آن اشاره کردند.

این جمله مرا  چند ساعتی به فکر فرو برد .

متن کامل جمله این است : قامت ما بدان جهت بلند است که روی شانه غولها ایستاده ایم . جوان از آن جهت که روی شانه هیچ غولی نایستاده است و باید غولهای خودش را پیدا کند .

منظور از غول ها، اساطیر والگوها هستند .پیروی از خط مشی آنها غور وجستجودر زندگی وآثارشان بسیار آموزنده است . طبق گفته های استاد، باید تمام آثار آنها را جستجو کردو حتی مقالات کوتاه ویادداشتهای آنها را .

باید در ذهن ومغز اساطیر  نفوذ کرد باید کفش های آنان را پوشید.  با آن کفش ها راه رفت گام هایشان را شمرد .  باید کلمات را در درون آن ها سنجید و حال وهوایشان را دریافت  .

به نظرم نوشتن  از روی مطالب یا داستانهای آنها بشود  پی به رموز افکار  آنها پی برد . و شاید بتوان دلیل خاص آنهارا برای سبک خاص واجرایشان کشف کرد. مثلا بعضی از این بزرگان طوری با استعاره و کنایه از موضوعی حرف میزنند ، که شاید به سختی بتوان مغز سخنان آنان دست یافت ،

گاه ضرب المثلی میتواند مفهوم عمیقی را بیان کند ومعمولا در کلام پشنیان استفاده از ضرب المثل بسیار بوده است .

بطور مثال پند واندرزی اگر بود با زبان ضرب المثل و استعاره به طورغیر مستقیم  بیان میشد.

من در پی این کلام استاد اندر یافتن غولهایی که باید شناسایی شوند. و جستجویشان کرد وکاویدشان .

رضا براهنی  که تا به حال چند کتاب داستانی از ایشان خوانده ام و جنون نوشتن که غیر داستانی است ودر دوره نویسندگی خلاق جزو یکی از درسها بود اصلا من با این کتاب و شیوه بیانش عاشق شدم .

شاید بدون اغراق بگویم بی نظیر ترین متن را خواندم سه بار این کتاب را خواندم وبخشهایی از ان را رونویسی کردم و حتی قسمتهایی از آن را ازبر کردم.

دیگر از نویسندگان مورد علاقه من شاهرخ مسکوب است که بیشترین کارهایش درمورد بررسی و تفسیر شاهنامه وزبان وادبیات فارسی است و اولین کتاب؛ ارمغان مور  را ازایشان خواندم ، بیشتر جستار بود و من شیفته نثر زیبای ایشان شدم وکتابهای دیگرشان را نیز خواندم مثل گفتگو در باغ و سوگ مادر ، یادداشتهایشان هم بی نظیر است البته گویی بیشتر این متون را دوست صمیمی اشان، حسن کامشاد جمع آوری و چاپ کرده اند . اما به هرحال  بسیار زیبا و شگفت انگیز هستند.

ما در زمینه ادبیات غولهای زیادی داریم اما ناشناخته ومهجور ماندند .

شاعرانی چون احمد رضا احمدی ونصرت رحمانی وحمید مصدق  که همگی از شاگردان نیما وسهراب بودند واشعار زیبایی از شعر نو وسپید سرودند که بسیار ناب وزیبا هستند .در یافتن و جستجوی غولی که بتوانم روی شانه هایش بایستم وجهان زیبایی را از شعر وغزل وترانه را بنگرم هم چنان در به در و کوچه به کوچه می گردم چراغ به دست.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط