نقد وبررسی کتاب سال بلوا از عباس معروفی

مدتها بود تصمیم داشتم یک رمان بلند بخوانم تقریبا حدود شش هفت ماهی بود که مطالعه درست وحسابی نداشتم .

به لطف درگیری با اومیکرون درجبر ماندن در رختخواب تصمیم گرفتم که کتاب سال بلوا را شروع کنم ، شاید درگیری ذهنی با کتاب اندکی از ملال بیماری و کلافه گی آن می کاست.

الته این اتفاق افتاد و چندین روز پیاپی سخت درگیر داستان شدم ومتحیر از قلم وهنر شگفت نویسنده که بانثری ساده وروان فضای داستانی را طوری عینیت بخشیده بود که انگار فیلم سینمایی میبنم و دائما ازپی صحنه بعدی میدویدم.

رمان سال بلوار روایتی از عشق ممنوعه است که در بدترین شرایط تاریخی ایران رقم خورده است و همین عامل باعث نرسیدن لیلی و مجنون قصه ما شده است. شخصیت اصلی رمان زنی به نام نوش‌آفرین دختر سرهنگ نیلوفری یکی از بهترین فرمانده‌هان رضا شاه است. پدر نوشافرین برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر و ترقی به شهر سنگسر سفر می‌کند و درست در این شهر است که ماجراهای این کتاب رقم می‌خورد. سال بلوا در هفت شب اتفاق می‌افتد و هر شب را یکی از شخصیت‌های داستانی یا راوی بازگو می‌کند به همین دلیل ممکن است قصه تا انتهای شب سوم همچنان برای خواننده گنگ باشد.

داستان بی مقدمه آغاز می شود وتورا به وسط صحنه دعوت میکند راوی گاهی شخصیت تصلی است و گاهی خود نویسنده ، جذابیت این اثر دراین است که محدود به زمان خاصی نیست ودرابتدا مرز واقعیت وخیال غیر قابل تشخیص است و خواننده کمی گنگ است .

داستان در هفت شب اتفاق می افتد که نوشا همان شخصیت اصلی شبهای فرد را روایت میکند و راوی شبهای زوج را  این نیز به زیبایی ئسبک خاص این داستان افزوده است

واما موضوع نوش آفرین دختر یکی یک دانه وناز پرورده سرهنگ نیلوفری فرمانده به نام  ارتش رضا شاه است که ازپی حکم شاه برای فرمانروایی و ثبات منطقه سنگسر که ازتوابع سمنان است از شیراز به این شهر نا آرام وهرج ومرج زده کوچ می کند ، به امید اینکه پس از مدتی حکم ترفیع گرفته وبه مرکز برود .

اما گویی این  خاک نحس اورا درخود هضم کرد، شهر در محاصره یاغیان و آشوبگران و دزدها ورهزنان بود وهیچ زن ومردی در امان نبود شیها حمله غارتگران که خانه ودکانهای مردم را چپاول میکردند و روزها سزبازان روسی و غارتگران خارجی که جا خوش کرده بودند روزگار آشفته ای برای شهر رقم زده بود .نوشا در روایت زندگی خویش در بین گذسته وحال وآینده شناوراست .

کودکی اش با عشق پدرو مادر و درفضای لطیفی میگذرد .پدر درجهت آسایش همسرو در دانه اش میکوشد وباغ بزرگی را از ملکم خان که یک شخصیت خلرجی است وبه سنگسر آمده تا پلی عظیم بسازد .میخرد این باغ روبه کوهها داشت و ایوانش مشرف به شهر بود که نوشا بیشتر اتفاقات ورویدادهارا از این منظر تماشا میکرد.

داستان همیشگی مهجوریت زن و مظلومیتی که زن ایرانی در طول تاریخ تحمل کرده وجرات وجسارت ابراز وجود نداشته در این داستان به خوبی نمایان است.

زن زن است حتی اگر دختر سرهنگ نیلوفری باشد.

داستات عشق نوشا به حسینا پسر جوان کوزه گری که غریب است وبه این شهر آمده ازپی گم گشته خویش برا درانی که هیچ نام واثری از شان به جا نمانده این نیز به نظرم استعاره به تنهایی مردی است که هیچ عقبه ای ندارد نه از نام ونشان واصالت ونه از مال وثروت وچپاولگران روزگار با اونیز درجنگند .

او گرفتار عشق نوشا میشود اما میدامد که هرگز به وصال او نخواهد رسید و همچنان در عشق جانکاه می سوزد ومیسازد.

ددرمیانه داستان پدر نوشا از افسردگی وتنهایی دچار تزلزل روحی می شود ومی میرد تنها نوشا می ماند ومادر وجاوید خادم امین و پاک منزل در این داستان  خیل باظرافت نقش خرافی ودین باوری مردم از شیادانی که عوامفریبانه اظهار دیانت میکنند ودرخانه های مردم امین محسوب میشوند و با چشم ناپاک و دستی آلوده از این طبقه کامجویی میکنند. چه بسا که قشر تحصیل کرده نیز آنان را باوردارند . دراین عهد که غیر از مسلمانی هر دین دیگری کفر محسوب می شد وخونش مباح بود جاوید خادم منزل زردشتی است و سرهنگ نیلوفری در جمله ای به او میگوید درخانه من هر کس هر دینی دارد آزاد است حتی برای او در اتاقش آتشکده کوچکی تعبیه میکند.

نوکر وفادار ومهربان خانه تا آخر به پای نوامیس اربابش می ماند.

نوشا در اوج زیبایی وجوانی بادکتر معصوم تنها پزشک فرنگ رفته شهر ازدواج می کند البته با چالش هایی که درگیر آن است . شخصیت با غلطیدن در زمانه پیشین وپسین یکی یکی پرده از اسرار زندگی خویس برمی دارد و نقطه اوج جذابیت ایت داستان تلفیق افسانه دختر شاه و معشوقش بود که ذهن سیال را گاه غرق در افسانه شاه وگدا می کردواما معصوم خان ونوشا به دلیل گنگ ونامعلومی صاحب فرزند نمیوند زندگی شان دچار ملالت وسکون است مرد هر روز خشن تر و ترسناک تر میشود وبه زنش اجازه رفت وامد و زنانگی نمیدهد حتی تا آنجا که اورا مجبور به پوشیدن لباسهای خودش  میکند.

او بیشتر شبها به میخوارگی و مستی میگذراند ودرنیمه های شب مست و لایقل به خانه می آمد دائما درحال جمع آوری پول به قصد نامعلومی بود ونوشا هر لحظه تنها وتنها تر میشد وبیشتر درخیالات حسینا فرومی رفت . به یاد می آورد که چطور هرروز از مدرسه به بهانه ای زودتر بیرون میزده ودر آغوش معشوقش میگذرانده یک بار حسینا برای او روایتی راگفته بود واو غرق در آن شده بود.

پسرک کوزه گر از پشت چرخ کوزه گریش برخاست ودستهای اورا دردست گرفت و پرسید.

می‌دانی اولین بوسهٔ جهان چه‌طور کشف شد؟
دست‌هاش تا آرنج گلی بود گفت که در زمان‌های بسیار قدیم زن و مردی پینه‌دوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست‌هاش به کار بود، تکه نخی را به دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب‌های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.و اورا در آغوش کشید وبویید وبوسید .حتی اوبه خود جرات داده بود که به خواستگاری نوشا نیز برود اما مادرش باچنان لحن تند و غضبناکی او.ورا رانده بود که او حتی دیگر به آن فکر هم نکرد.باری داستان غم انگیز تر وشهر اشوبتر میشود . مادرش نیز به سوی پدر سفر میکند واوتنها تر با حسرت واندوه وخیال حسینا زندگی میکند. معصوم ماجرای حسینا را ازگوشه وکنار میشنود وبه نوشا بد گمان میشود وسوئ ظن درهمه رفتار های او پدیدار است و دامنه آزارو اذیت او تنگتر تنگتر میشود .

جذام وارد شهر میشود ومردم علاوه بر گرسنگی وبی پولی دچار مرگ ومیر بیشتری میشوند درنهایت نوشا نیز گرفتار جذام میشود و می میرد . حسینا نیز در جریان قیام های مردمی و خیابانی دستگیر واعدام شده است . پایان داستان نیز در بی زمانی وبی مکانی شناور است .  روح نوشا در هاله ای از  ناباوری ورهایی به عزیزانش می پیوندد.

گرچه که داستان غم انگیز وتلخ بود اما سرشار از اعجاز نویسنده وتوانایی قلمش وبه کار گیری کلمت مناسب وساده در افهام وعینیت بخشیدن به داستان است که به بهترین شکل ممکن انجام شده

 

به اشتراک بگذارید

2 پاسخ

  1. معرفی کامل و جذابی بود و باعث شد این کتاب وارد لیستم بشه ممنون ازتون.
    یه پیشنهادی که موقع خوندن متن به ذهنم رسید و امیدوارم کمک کننده باشه اینه که متن رو یکی دو روز بعد از نوشتن مرور کنید چون ممکنه بعضی از اشتباهات تایپی همون اول به چشم نیاد. موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط