جدیدترین مطالب
دسته‌بندی نشده

روایت دل

بعضی روز ها به مرغک پروبال بسته ای میمانم، که کنج قفس کز کرده درقفس باز است، اما به قفس عادت کرده ،خیال میکنم که

ادامه مطلب »
دل نوشته

فصل رُستن

فصل رُستن درین رستاخیز  زمان، همگام با رویش وخیزش و جوشش از دل زمین، دراین گاه بهار  زمین دلم شکفت ، کلمات مرا یاری گر

ادامه مطلب »
مقالات

هذیان ….

  من امروز بالای نردبان چوبی که به پشت بام راه داشت،ایستادم و بلند گویم را به دست گرفتم و مشغول به خوانندگی شدم ،تمرین

ادامه مطلب »
داستان کوتاه

بی هم زبانی

پیرمرد به سختی با عصا، هر روز خودرا از خانه بیرون می کشید. پاهای لرزانش  را به زحمت  راه میبرد، برای فرار ازتنهایی وسکوت، خانه

ادامه مطلب »