میلان کوندرا را با بار هستی اش بشناسیم

میلان کوندرا نویسنده برجسته  چک سبک خاصی در نرمان ها وداستان هایش دارد .

تابه حال دو کتاب از این نویسنده خوانده ام  بار هستی و زندگی جای دیگری است…

در کتاب زندگی جای دیگری است روایت داستان فردی است که شاید بارها حکایت آن را شنیده ایم . اما روایت کردن نویسنده به طرز شگفت آوری حکایت را جذاب میکند.

داستان همیشگی بزرگ انگاری استعدادهای فرزندان عادی و معمولی به دید والدین و وابستگی والد به فرزند از لحاظ عاطفی  آن هم حایگزین عشق شکست خورده والده و بی اعتناییهای  معشوق فراری که از دید معشوق هیچ عشقی در میان نبوده رابطه ای گذرا که ماحصل بی توجهی مادر فرزندی نا خواسته  میشود که معشوق فرضی مجبور به ازدواج و پایبندی به خانه وخانواده میشود.

وماجرا با فراز ونشیب  هایی که معمول داستان هاست پیش می رود اما به گونه ای زیباتر و خاص

سبک کوندرا به گونه ای است که درست درمیانه پرداختن به یکی از شخصیت ها ماحرای تازه ای را به میان میکشد که خواننده باید کمی عمیق بشود تا حقیقت داستان را بفهمد شخصیت اصلی جایی رها میشود وگویی یک مرخصی استعلاجی گرفته و نیاز به استراحت دارد والبته که ماجرای به میان آمده چنان نامربوط به ایشان نیست و گاهی خواننده را در اوج توهم وخیال میکشاند که تمیز دادن ماجرا از واقعیت کمی فاصله میگیرد از این رو سعی میکند به ئنبال شخصیت اصلی بگردد واورا باز یابد.

کلمه ای برای وصف خوب بودنش نمی تونم پیدا کنم. ولی به جرات می تونم بگم تا به حال هیچ وقت، هیچ کتابی تا این حد ذهن من رو درگیر نکرده بود. 

کتاب تاکید بر این داره که زندگی مثل یه خط مستقیم میمونه و سبکه. اینکه زندگی یک بار بیشتر نیست و دیگه تکرار نمیشه، پس تشخیص خوب از بد، و قضاوت یک امر بی معنیه.

میلان کوندرا به مقایسه سبکی و سنگینی بار هستی در شخصیت های متفاوت داستان میپردازه.

به این نتیجه رسیدم که این کتاب، مثل خیلی کتابای دیگه، برای جواب دادن نیست، بلکه برای به وجود اوردن سواله! و من مدام این سوالات توی ذهنم تکرار میشه تا خودم به جوابی براشون برسم.

درباره ترجمه و نگارش کتاب

ترجمه این کتاب در سال ۱۳۶۵ انجام گرفته و به احتمال زیاد در طول سال ها مرور شده و شاید اصلاحاتی هم روی آن انجام گرفته باشد.

اما با این حال وقتی کتاب را می خوانید متوجه میشید که کتاب متن روانی ندارد و دلیل این هم فلسفی بودن کتاب و هم ترجمه می باشد. در بعضی موارد لغت های سنگین و حتی قدیمی مشاهده می کنید که شاید لازم باشه برای معنی اون ها سری به فرهنگ لغت بزنید.

یک نکته اضافه در مورد خود کتاب بار هستی:

درسته که این کتاب یک رمان فلسفی محسوب می شود اما باید بگم که کتاب با وجود فلسفه قوی خودش، داستان ضعیفی داره.

در آخر باید گفت مجموعا کتاب خوبی است و درمن تاثیر خاصی داشت و جمله ای کهدرذهن من چون تابلویی زیبا نقش بست .

واقعه هولناک یک زندگی را می توان  به کمک استعاره ی سنگینی توضیح داد .

 میگویند بار سنگینی بردوش داریم واین بار راحمل می کنیم ، خواه قدرت تحمل آن را داشته باشیم خواه نداشته باشیم .

با آن مبارزه میکنیم خواه برنده باشیم خواه بازنده، آن چه بر شانه های ما فرو می ریزد بار سنگینی نیست.

بلکه سبکی تحمل ناپذیر هستی است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط