سنت یا تفریط . باور یا تقلید!

در روزهای آخر فصل زمستان و آغاز فصل جدید هستیم . درپایان قرن و آغاز قرنی جدید.

زندگی سرشار از پایان ها و آغازها ست .

بعداز هر انجامی آغاز است.

این چرخه زندگی وجهان وطبیعت وهرچه که هست ،یک قاعده است .

هر قوم  ومذهب و ملتی آیین و مراسم خاصی در مقاطع مختلف فصلی، مذهبی، … دارد.

پای بندی به آداب ورسوم و سنت ها، بسیار زیباست . مانیز درفرهنگ خویش آیین ومراسم خاصی در آغاز هر فصل داریم .

اگر درصدد دانستن فلسفه آن برآییم ، درک درست وزیبایی از این سنت ها داریم . مادرفرهنگ خویش که یکی از غنی ترین و کهن ترین فرهنگ ها وتمدن هاست،آداب خاصی برای هر کار داریم .

نیا کان ما درآغاز هر فصل جشن و شادباش وشکر گذاری برپا می کردند و درهر شروع با امید وشادی ودلگرمی حرکتی روبه جلو داشته وآغازی پربرکت را رقم میزدند .

آغاز بهار را به دلیل شروع سال جدید وآغاز تقویم که به نام سال خورشیدی به جهت گردش خورشید و فصل باروری زمین وشکوفایی وثمر دهی آن مفصل تر،با شیرینی خاص و باشکوه تری برگزار میکردند.

ازجمله خانه تکانی و سبزه سبز کردن و خرید لباس نو ودیدو بازدید و رسم زیبای عیدی دادن و .. ده ها رسم زیبا، که درهر قومیتی کمی تفاوت داشته است ولی بنا وبنیاد همه آنها خبر از نوشدن وتازگی همگام با طبیعت  میدهند.

تا آنجا که من از دهه چهل و پنج به بعد به یاد میاورم آنچه که خود به طور مستند و باعینیت ویقین دیده ام .طوری ظرافت وزیبایی در برپایی این آیین ها و ایجاد شوق وذوق در کودکان وبزرگسالان بود. آ

از آنجا که به یاد می آورم خانه تکانی زمانی شروع میشد، که برفها آب میشدند . بساط کرسی جمع میشد، و اسباب واثاثیه کرسی شسته میشد و جمع میشد  و در صندوق خانه ها بایگانی میشد برای سال بعد .

، رختخوابهایی که درطول زمستان بی استفاده بودند. شسته میشدند، دیوارهای اتاق که ازدوده زغال سیاه شده بودند رنگ میشد و بوی رنگ وپدر درحال قلم کشیدن، به دیوارهای دود زده هنوز برایم خوشایند است.

وسپس نظافت آشپزخانه های ساده ای که به جای کابینتهای امروزی دیواره های آجری بودند که با پرده های گل گلی وچین دار پوشانده میشد . حوضچه کنار آشپزخانه را با گل خاصی میشتند تا خزه هایش پاک شود .

عصرها باد، ملحفه های لاجورد خورده را که تکان میداد بوی پاکی وتمیزی و نوید آمدن بهار را میداد. شبها ی اولی که بدون کرسی میخوابیدیم هنوز سرما وباقی مانده زمستان در اتاق ها خودنمایی میکرد .

میوه وشیرینی  و آجیل که پدر در روزهای پایانی سال میخرید و مادر آنها را پنهان میکرد، سبزه ریختن وسبزه های بزرگ وخرم وزیبا تنگ ماهی و کاسه سفالی،  آب در سفره هفت سین ونارنج درآن ، سبزی پلوماهی که ازهمه خانه ها عطر عید و شادمانی برپا  میکرد .

اگر کسی درمحله بضاعت کمتری داشت اهل محل با شفقت و مهربانی سفره اورا نیز چون سفره خود رنگین میساختند . اما همه اینها درپرده هایی از بی آلایشی وسادگی بود خبری از تجمل وافراط نبود چشم وهم چشمی درکار نبود.

شبهای چهارشنبه سوری با بوته هایی از خار بیابان که در این ایام دوره گردها، برای فروش می آوردند و آتش همین بود! چند لحظه ا ی سوزاندن خار و پریدن از روی آن وبعد قاشق زنی وشادی های پس آن خوب یادم میاید که مردها نیز چادر به سرمیکردند وبه قاشق زنی میرفتند و خود این ماجرا بسیار شادی آفرین بود.

اصالت این رسومات به سادگی آنها بود .

واما امروز درگیر پوچی و تقلید واختلاط این آیین با رسومات فرنگی مآب شده ایم . تجمل پرستی و مصرف گرایی وافراط وتفریط  از حد گذشته و این رسومات نه تنها زیبا نیست بلکه باعث رنج و محنت یک عده شده است و البته که امروزه فاصله طبقات بسیار زیاد و مردم دراین فاصله ها وامانده اند .

چه اشکالی دارد که هفت سینمان در همان نعلبکی های هشت ترک شاه عباسی ارزان قیمت ( البته الان جزئ عتیقه های گران قیمت است) بچینیم به جای ست کردن وسایل چیدمان هفت سین  چه میشود؟ که یک ظرف ساده میوه معمولی برای پذیرایی داشته باشیم .  چرا با دل به استقبال بهار نرویم . چرا از آفتاب زیبای بهار لذت نبریم ؟ چرا به جای دیدن رشد سریع وزیبای طبیعت به سوی سر سبزی و خرمی درگیر این مسائل باشیم .

بیاییم سادگی را پیشه کنیم تا دلخوشی هایمان برگردد.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط