روزهای دور از خانه

سلام خانه زیبای من خلوتگاه ومامن من  چند روزی از تو  دور بودم انگار سفری دور مرا از خانه وکاشانه ام جداکرده بود دلتنگ این فضای زیبا و آرام بودم ، خدار اشکر امروز در فرصتی کوتاه سری به اینجازدم .

واما بعد … همه چیز از یک سوراخ کوچک شروع شد . سوراخ ریزی که گویی شریان اصلی بود مویرگی متصل به عروق خونی اصلی ،

پارگی این مویرگ فرمانهای مغز را مختل میکردو به جای دستور حرکات صحیح ،سیگنالهای اشتباه میفرستاد همان شد که درقسمت کمرکزی دچار لخته و خونریزی شد.

ساختار کهنه و فرسوده نشتی داد و رخ نازیبا کرد و معلول از علت ، معیوب شد . از پی پزشکی حاذق برای درمان پی جوشدیم .

جناب لوله کش یا همان جراح مغز بربالین بیمار حاضر شدو جمجمه را شکافت .

واز پی شکاف پر سرو صدای هیلتی  عارضه خونریزی مشاهده گشت وسعت فاجعه معلو م شد. عروق پوسیده و پاره شده بودند . آیا تعویض میسر بود ؟

جناب دکتر لوله کش به سرعت کمیسیون تاسیساتی برقرار کردند ونتیجه بر این شد که کل عروق باید تعویض شود این شریانها دیگر قابل اعتماد نیستند و شروع به کنده کاری اعضا وجوارح ساختمان وبدنه اصلی نمودند.

دراین کندو کاو خوب نگاه میکردی می دیدی که این پوسیدگی ها وکهنگی ها جایی باید ترمیم یا تعویض بشوند که البته تغییر راه اصولی تری است باید به روز بشود . لوله های فلزی پوسیده همان افکار کهنه وباورها وعادتهای غلطی است که درما شکل گرفته .

ما هر روز با آن درگیریم بسیاری از مشکلات ما در همین باورهای پوسیده است خوب که نگاه میکردم به لوله کش که مثل یک پزشک با دقت به مسیر لوله ها نگاه میکرد تا تخریب وویرانی کمتری ایجاد کند اما جاهایی این تخریب اجتناب ناپذیر بود.

درمقایسه باذهن و افکار خویش مقایسه  کردم که اگر با یک مربی کار بلد مسیر تغییر را درست برویم دچار تخریب کمتری میشویم .

تغییر سختودردناک وپر رنج است اما اگر براصول درستی پایه ریزی شود بنای جدید ، بنای محکم وآبادی است .

درفونداسیون ساختمان قدیمی هیچ چیز سرجای خودش نبود . اساتید فن هرکدام به نوبه خود درتغییر وباز سازی اصولی این بنا تلاش کردند جاهایی به علت زیربنای نا مستحکم آسیب جدی به ساختار اصلی وارد میشد که ترمیم آن بسیار سخت بود باز مقایسه کرم با ساختار ذهن خودم که اگر از روز اول ازپی اگاهی با گرفتن اطلاعات صحیح و

ز به هم میریزد مثل خانه مرتب ومنظمی که درظاهر همه چیز تمیز بود مبل وتلویزیون و آشپزخانه به هرصورت ظاهری اراسته داشت. اما کابل آنتن همیشه وسط خانه ویلان و سرگردان بود سیم تلفن با سیم برق ازیک مسیر عبور کرده وتلفن نویز داشت . لوله تخلیه فاضلاب ظرفشویی ولباسشویی وسینک یکجا با اتصالات درهم پیچیده به فاضلاب وصل بود واگر هم زمان از دو دستگاه استفاده می شد آبی که از آنها خارج میشد مثل فواره وسط سینک بالا میزد.

هیچ چیز اصولی نبود اما ظاهر چیزی را نشان نمیداد. درمقایسه این قضیه ساختار شکنی و زیر سازی بنای صحیح ذهن بر اساس آگاهی و علم نیز رنجو مرارت زیادی باید کشید. تغییر جهان بینی تغییر نوع تفکرات تغییر درعادتها وباورها . نیاز به تعمق وموشکافی بسیار دارد باید از مربی راه بلدی کمک گرفت که راه را رفته باشد . خود آزمون خطا کرده باشد و نتیجه تجریبات صحیح وکاربردی را دراختیار تو بگذارد

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط