کتاب جبه خانه اثر هوشنگ گلشیری

برخلاف شازده احتجاب که بسیار زیبا و روان بود . این کتاب پیچیدگی هایی داشت. به نظر من بعضی قسمتها به هم مربوط نمیشد ماجرای زنی است که او هم از نوادگان قاجار است. در نیمه شبی مردی جوان را درخیابان مجبور به همراهی میکند و رفتارهای او نامتعارف و در حد یک زن خیابانی است . دراین داستان نیز اشاره به عدم تعادل روحی شخصیت دارد. زنی که ادعای تباری از ریشه و نوادگان قاجار است و این را برتری میداند .
گویی گلشیری دربیان این موضوع که قجرها ریشه مازوخیسمی دارند اسرار فراوان دارد راستش این داستان مرا زیاد جذب نکرد . زنی که برای انتقام از شوهرش مردی را به خانه می آورد و همسر فرنگی او در ابتدا به شکل یک دیوانه در داستان ظهور میکند. جایی اشاره میشود که نویسنده است و درجایی دیگر یک دائم الخمر که هر شب به کلفت خانه تجاوز میکند . نقاط مشترکی در هر دو این داستان وجود دارد اما هرج و مرج در این داستان بسیار زیاد است نوکر خانه که خود را به کر ولالی زده است .
زنی که درابتدای داستان تازیانه به دست شوهرش را میزند و در پایان طوری از او میترسد که مرد جوان را از پنجره خانه فراری میدهد . کل ماجرای داستان در یک شب تاصبح اتفاق می افتد . نمیدانم خوب نتوانستم ماجراها را به هم ربط بدهم خلاصه که از آقای گلشیری بیشتر از این توقع داشتم آخر کار دانشجوی پزشکی صبح امتحان تشریح داشته و گویا مبارز سیاسی هم بوده ، جان سالم از جبه خانه یا عتیقه خانه به درمیبرد. شاید زن و مرد هم جزئی از عتیقه های خانه بوده اند. که تاریخ مصرفشان گذشته ولی قیمتی اند.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط